حرفهایم همه زیر آواری از سکوت دفن شده اند...
هیچ کس برای یافتن اشکهای شیشه ای ام در عمق این ویرانه،
غباری به دل نمی نشاند.
و من تازه فهمیده ام
گروه امداد سالهاست از این شهر کوچ کرده است...