پـــــــر واز بانو! اینجا دفتر مجازی دل نوشته های من است...
خواستی، ورقی بزن!
| ||
به نام خدای حکیم قرار بود... یعنی به دلم قول داده بودم که بیایم و بنشینم کنار ضریحتان و زار بزنم... [ دوشنبه 91/11/30 ] [ 10:59 صبح ] [ زنبق ]
می نشینی مقابلم... کنار آمده ام با همه ی نداشتن هایت...نداشتن هایم... وقتی می خندی قسم به هرچه ریخته ام برابرت، سکوت میشوم در چشمانت خلاصه وار... [ یکشنبه 91/11/22 ] [ 11:54 عصر ] [ زنبق ]
خوب که گوش می دهم، صدای صلوات هایت نمی آید... یقین میکنم دلت گرفته . شاید این بار زیرلب زمزمه میکنی: ...و عجل فرجهم ...
[ پنج شنبه 91/11/19 ] [ 1:0 صبح ] [ زنبق ]
بی آنکه دلم برای تو تنگ شود می میرم... هر روز در این قافیه من درگیرم... دردی که درون تو دگر خوابیده، بنگر که چگونه گشته دامنگیرم... [ سه شنبه 91/11/17 ] [ 5:7 عصر ] [ زنبق ]
آی... ای دزد نابکار! شبهای تار بیقراری ام را پس بده... این آرامش عجیب به کار دل خراب من نمیاید... [ سه شنبه 91/11/17 ] [ 11:17 صبح ] [ زنبق ]
|
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |