خيابان محبت مال توست و شادي ها همه از آن تو... فقط حالا کمي دلت درد دارد...:(

ممنون عزيزم...خوش اومدي خيلي...:)

دوباره نوشت: اومدمممم...آخ جون!:) همين دور و بر هاست...کوچه پس کوچه ست ديگه...بياي مي بيني...:دي

سلام لاله گلي...ممنون. خدا رو شکر که از دل بر اومده بوده حتمني...که به دل نازت نشسته!:)

اگه دوست نداري بگو عبض کنما...:)رودربايسي نکني!:دي يعني الان جوانه اي هستي کوچکولو، سبــــز، ناز، روي نردباني که عين درخت مي مونه روييدي...خيلي خوشملي ديگه...نميدونم...از نگاه به عکس وبلاگت و نردبوني که به ماه مي رسه، يه چيزي نوشتم گير نده!:دي زياد اعتراض کني مي نويسم دختري قايم شده پشت درخت!:)

حق داري...بکوف!محکـــم! بَنگـــــــ !! بلکم آدم شديم ما...:))))))ولي گمون نکنم فايده داشته باشه ها...زياد اميدوار نباش!:دي

من که ميدونم...ريز مي بيني ما رو آبجي...:ديممنون از نگاه دقيقت...:)

اوهوم...زنده است...:(ممنون هاله جوني...ليلي خوش بومدي:)

سلام...(جواب کامنت قبليت با تاخير!)خدا رو شکر بالاخره موفق شدم!هييييييييي!:دي اين دست و هورا رو دخملي ما هم ميگه ها!مث دختر هسماده!اينقده بامزه که نگو...:)

يه ديقه صبر کن آبجي...هنوز درست نشده نميدونم چرا نمياد...الان درستش مي کنم اگه خدا کمک کنه!:)